خبرگزاری فارس: فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) با اشاره به کارشکنیهای دولت وقت در مسیر جنگ، نخستوزیر را مقصر اصلی شرایط آن روز دانست و گفت: از همان موقع ما اینها را میشناختیم.
سردار محمد وفایی فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) در بخش دوم گفتوگوی خود با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس به موضوعاتی مانند برخی کارشنکیها و جوسازیها علیه این قرارگاه در ایام دفاع مقدس و سالهای پس از آن در عرصه سازندگی و نیز مقایسه تحریمهای صورت گرفته علیه کشورمان در طول سال های پس از انقلاب اسلامی پرداخت که متن این گفتوگو به شرح زیر است:
*بیعرضگی و همراهی نخست وزیر با کارشکنان جنگ وزیر صنایع سنگین وقت (بهزاد نبوی که سردار وفایی تمایلی برای بردن نام وی نداشت) ما را برای خرید 800 دستگاه لودر و بولدوزر، یک سال و نیم معطل کرد. دست حاج محسن رفیقدوست هم به عنوان وزیر سپاه بسته شده بود. همان وزیر به قرارگاه خاتم آمد و من به او اعتراض کردم که چرا یک سال و نیم ما را معطل کردید؟ آنها به ما میگفتند: شما باید لودر را از شرکت "لیپر " که یک شرکت آلمانی بود بخرید. ما میگفتیم گور پدر آلمان و ژاپن ولی سازمان ما از اول با کوماتسو که یک شرکت ژاپنی است بسته شده و نمیتوانیم این کار را بکنیم. گفت یعنی شما میگویید ما ساخت و پاخت کردیم؟ گفتم خدا میداند. همه اینها به خاطر بیعرضگی نخستوزیر وقت بود. چه طور میشود نخستوزیر 2 بار کاری را به وزیر بگوید و او انجام ندهد؟ (میر حسین موسوی)نخست وزیر هم بیعرضه بود و هم با آنها همراهی میکرد. * گفتم گور پدر وزیر! 20 میلیون تومان فدای یک تار موی بچه بسیجیها "طارق "، شناوری بود با طول حدود 22 متر و عرض 9 متر و ارتفاع 7متر. ارتباط موتور با پرههای این شناور هیدرومکانیک است و این شناور چون پرهای بود، میتوانست تا 70 تن بار را حمل کند. طارق باید در آب، کالیبره میشد و درست کردن آن در بیرون آب امکان نداشت. ما این را در جایی به نام "شمریه " آوردیم و قرار شد از آنجا به اروند منتقل شود. موتور این شناور "لیپر " بود. ما هر چقدر با شرکت تماس گرفتیم که این موتورها را برای ما بیاورد، این کار را نکردند. آخر هم گفتند که وزیر صنایع سنگین گفته "سپاه به ما 20 میلیون تومان بدهکار است شما موتورها را تحویل آنها ندهید. " این درحالی بود که10-15 روز بیشتر تا عملیات باقی نمانده بود و قرار بود بچههای مردم بروند زیر آتش، آن موقع این آقا این طور عمل میکرد. به یکی از دستاندرکاران زنگ زدم و گفتم مگر تو غیرت نداری؟ برو اسلحه را بگذار زیر گلوی مدیر عامل و با لباس خانه، صبح اول وقت بیارش اینجا. گفت حاجی اینطوری برای ما مشکل میشود اگر امکان دارد شما یک تلفنگرام بزن تا من این کار را انجام دهم. خلاصه آن فرد را10 صبح فردا به اهواز آوردند. آنقدر عصبانی شدم که او را کوبیدم به ماشین و گفتم چند روز بیشتر نمانده و من باید بچههای مردم را که قرار است عملیات کنند، آموزش دهم. گفت وزیر به من این طوری گفته. گفتم گور پدر وزیر! 20 میلیون تومان فدای یک تار موی زائد بچه بسیجی. پول، مال ملت است. گفتم او را ببرید داخل اتاق و هرچه خواست در اختیارش بگذارید ولی تا پایان عملیات حق بیرون آمدن ندارد. جنگ این طوری اداره میشد و ما در دو جبهه میجنگیدیم. * بودجهای که دولت وقت برای جنگ در نظر گرفت احمقانه بود از همان موقع ما اینها را میشناختیم و میدانستیم چه کسانی هستند. ما میگفتیم برایمان لودر و بلدوزر بفرستید. آنها هم هر چه ماشینآلات خراب و از کار افتاده بود برای ما میفرستادند. به امام(ره) هم نمیتوانستیم مرتب گلایه کنیم چرا که حاضر بودیم بمیریم ولی امام(ره) ذرهای ناراحت نشوند. درثانی امام(ره) خیلی چیزها گفت و اینها نکردند. چیزی که خیلی ما را اذیت میکرد این بود که آنها نمیگفتند نمیدهیم. اگر این را میگفتند تکلیف معلوم بود. در حرف میگفتند ما پشتیبانی میکنیم ولی در عمل این طور نبود. الان که خیلی مسایل مشخص شده، میشود این حرفها را زد والا چند سال قبل به خاطر برخی مصلحتها نمیشد این چیزها را گفت. این آقایان فقط 16 درصد بودجه کشور را به جنگ اختصاص داده بودند. هیچ کجای دنیا چنین حماقتی وجود ندارد. هر کجا جنگ باشد تمام بودجه آن کشور جنگی بسته میشود. آن موقع اصلا اجازه داده نمیشد تا مردم از اختلافات مسئولان و فرماندهان جنگ مطلع شوند و این مظلومیت مضاعف برای بچههای جنگ بود. * مبلغ اولین و آخرین قراردادی که در قرارگاه خاتم امضا کردم سپاه بعداز جنگ بنا بر تکلیف، وارد عرصه سازندگی کشور شد. یادم هست اولین قراردادی که من در سال 1368 در قرارگاه خاتمالانبیا(ص) امضا کردم،30 میلیون تومان با موضوع تصحیح اراضی بین دارخوین و خرمشهر بود. همان زمان بچههای سازمان برنامه و بودجه به ما میگفتند شما خودتان شخم زدید حالا پول میگیرید که صاف کنید؟ آخرین قراردادی هم که در سال 1384 خودم در قرارگاه امضا کردم و بعد از آن به دلیل بیماری از آنجا جدا شدم، 2میلیارد دلار بود که در یک مناقصه بینالمللی برنده شدیم. این قابلیتی است که خداوند در سپاه قرار داد. 34هزار نفر در کارگاههای ما کار میکردند و اگر بعد از جنگ اجازه میدادند سپاه در بخشهای دیگر مثل درمان هم وارد شود، باز هم همین اتفاق میافتاد. ولی بروید ببینید چه کسانی و به چه دلیل اجازه ندادند؟ * تعبیر مدیرعامل یک شرکت ژاپنی از قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) وقتی ما در عسلویه برنده مناقصه بینالمللی شدیم، از اروپا 2 نفر زنگ زدند و به بنده تبریک گفتند ولی در ایران کسی خبر نداشت. برای تهیه خلاصه طرح این مناقصه، بیش از 170 نفر کارشناس با تحصیلات بالای لیسانس به مدت 6 ماه کار کردند. ما سنگینترین پروژهها را به صورت E.P.C قبول کردیم. یعنی پروژهها را طراحی، تامین، راهاندازی کرده و بعد آن را به طرف ارائه میکنیم. ما قرارداد 2 پالایشگاه گازی را به این صورت بستیم. آنها قبل از اینکه پاکت قیمتها را باز کنند، اسناد فنی ما را مطالعه میکنند. ما یک وانت اسناد فنی برای آنها فرستادیم تا اجازه دادند در قیمت هم شرکت کنیم. من چندی قبل با مدیر عامل یک شرکت مهم ژاپنی صحبت میکردم. وقتی بعضی مسایل را به او گفتم، به من گفت "مثل شما در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. " او تعارف نکرد. خیلی کارهای بزرگ توسط مهندسی سپاه صورت گرفت که برخی برای اولین بار در ایران بود اما هیچ وقت کسی در مورد این موارد صحبت نکرد.
* امروز سپاه 70 لشکر مهندسی در اختیار دارد اینها همه نشاندهنده توان سپاه است. امام(ره) جملهای درباره سپاه دارند که فرمودند "من هیچ موقع نظرم نسبت به سپاه برنمیگردد. " توجه کنید که ایشان نگفتند "سپاهی " بلکه گفتند "سپاه " چرا که اشخاص احتمال خطا هم دارند. دشمن هم امروز از این توان سپاه میترسد. ارتش آمریکا با آن همه هیبتی که برایش درست کردهاند، یک اتوبان در آمریکا ساخته است. آنها این توان ما را میدانند ولی متاسفانه برخی افراد بدبخت در داخل نمیفهمند و با دشمن علیه سپاه همصدا میشوند. امروز توان ما به حدی است که اگر خدای ناکرده جنگی رخ بدهد، سپاه 60-70 لشکر مهندسی دارد که همه اینها با توانمندیهایی که در خود سپاه بود، بوجود آمد و به لحاظ منابع مالی هم به جایی وابسته نیست. این لشکرهای مهندسی مجهز به آخرین متد و تکنیکهای روز دنیا هستند.
* امروز دیگر مسئولان بالای نظام به دشمن "گرا " نمیدهند فضای دشمنی امروز دنیای استکباری با گذشته فرقی ندارد ولی یکی از حسنها این است که امروز دیگر مسئولین بالای حکومت و وزیر و وزرا از داخل به دشمن "گرا " نمیدهند. برخی میگویند تحریمها در گذشته به این شدت نبود. اما مگر پیشرفتهای ما در گذشته مانند امروز بوده است. من یک مثال میزنم. در زمان رژیم طاغوت تنها 5 درصد نمایشگاه بینالمللی در ایران به کشور خودمان تعلق داشت. ایران در سال 40 گندم و گوسفند صادر میکرد ولی در اول انقلاب تولید گندم به 500هزار تن رسید درحالی که میزان مورد نیاز ما 7 میلیون تن بود. اما امروز ما در کشور به جایی رسیدهایم که 2میلیون تن هم اضافه بار گندم داریم. پرتقال و سیب را از اسراییل می آوردند و مملکت در حال فلج شدن بود. اما امروز چطور؟ آنها بنزین را تحریم کردند ولی اعلام شد که ما توانستیم بنزین مورد نیاز را خودمان تولید کنیم. البته همان موقع هم 10 کشور اعلام کردند که ما بنزین مورد نیاز را به شما خواهیم داد و کاری به حرف دولتمردان خود نداریم.
* امروز هر کالایی را میتوان از کشورهای مختلف خرید آمریکاییها فکر میکنند دنیا فقط خودشان و چند کشور دنبالهروی آنها هستند. امروز هر کالایی را میتوان از کشورهای مختلف خریداری کرد. در واقع دنیای مادی نمیتواند تحریم صددرصد کند چون اندیشه آنها مادی است و صاحبان این اندیشه برای چند دلار بیشتر حاضرند همه چیز خود را بفروشند. ضمن اینکه حضرت آقا هم فرمودند این تحریم ها برای ما خیر است و ما را خودکفا میکند. ممکن بود اگر ما تحریم نبودیم به اینجا نمیرسیدیم چراکه انسان در سختی رشد میکند.
* شیعه با تحریم و رموز مقابله با آن آشناست تحریم دو بعد دارد یکی ترس از آن است و دیگری بعد فیزیکی آن که در کمبودها نمایان میشود و ترس هم از این کمبودها حاصل میشود. شیعه بزرگترین تحریم را به نام شعب ابیطالب در تاریخ خود دارد که پیامبر اسلام(ص) و تعدادی از مسلمانان طی 3 سال در محاصره سختترین تحریمها بودند و ما امروز با نگاه به سیره پیامبر اعظم(ع) میفهمیم که تحمل، قناعت و نترسیدن مهمترین رموز مبارزه با تحریم است. بنابراین شیعه با تحریم و رموز مقابله با آن آشناست. ما از تحریمها استقبال نمیکنیم ولی واهمهای هم از آن نداریم. ما که از پیامبر اسلام(ص) بالاتر نیستیم. آنها در شعب ابیطالب با هسته خرما زندگی خود را میگذراندند. کار ما که امروز به هسته خرما نرسیده است.
نوشته شده توسط عماد در یکشنبه 89/8/16 و ساعت 6:42 عصر | نظرات دیگران()
عماد آن کسی که برای انقلاب برای امام برای اسلام کار می کند به مجردی که ببیند حرف او حرکت او موجب شده است که یک جهت گیری ای علیه این اصول بوجود بیاید فوراً متنبه می شود. چرا متنبه نمی شوند؟ وقتی شنیدند که از اصلی ترین شعار جمهوری اسلامی -(استقلال ،آزادی ،جمهوری اسلامی) - اسلامش حذف میشودباید به خود بیایند باید بفهمند که دارند راه را غلط میروند اشتباه میکنند باید تبرَی کنند.