سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
نادان از آنچه همدم حکیم است، می گریزد . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: پنج شنبه 103 آذر 15

                             

 رهبری خواص را به دو دسته تقسیم می‌نمایند.

 1. خواص جبهه حق: عدّه‌ای اهل فکر و فرهنگ و معرفتند و برای جبهة حق کار می‌کنند. فهمیده‌اند حق با کدام جبهه است. حق را شناخته‌اند و بر اساس تشخیص خود، برای آن، کار و حرکت می‌کنند.5 

این نوع از خواص نیز خود به دودسته قابل تقسیم است:

الف: یک نوع کسانی هستند که در مقابله با دنیا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همة متاعهای خوبْ قرار دارند. و به راحتی می‌توانند ازآن دست بکشند. "منتها اگر در مقابل این متاعها و بهره‌های زندگی، خدای ناخواسته آن قدر مجذوب شدید که وقتی پای تکلیفِ سخت به میان آمد، نتوانستید دست بردارید، واویلاست! اگر ضمن بهره بردن از متاعهای دنیوی، آن‌جا که پای امتحان سخت پیش می‌آید، می‌توانید از آن متاع‌ها به راحتی دست بردارید، آن وقتْ حساب است."6 از منظررهبری، اگر این نوع از خواص درجامعه در اکثریت باشند، هیچ وقت جامعة اسلامی به سرنوشت جامعة دوران امام حسین(ع) مبتلا نخواهد شد و مطمئنّاً تا ابد بیمه است.

ب: یک نوع کسانی هستند که درمقابله با دنیا و زندگی، پایشان می‌لرزد و به راحتی نمی‌توانند ازآن دست بکشند. اگر این نوع از خواص در جامعه در اکثریت باشند،جامعه به سرنوشت بدی دچار خواهد شد."اما اگر قضیه به عکس شد و نوع دیگرِ خواصِ طرفدار حق ـ دل سپردگان به متاع دنیا. آنان که حق شناسند، ولی در عین ‌حال مقابل متاع دنیا، پایشان می‌لرزد ـ در اکثریت بودند، وامصیبتاست!"7

وجود این نوع ازخواص، باعث می‌شود که جامعه شاهد، فاجعه‌ای بنام شهادت امام حسین(ع) باشد. "وقتی خواصِ طرفدارِ حق، یا اکثریت قاطعشان، در یک جامعه، چنان تغییر ماهیت می‌دهند که فقط دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می‌کند؛ وقتی از ترس جان، از ترس تحلیل و تقلیل مال، از ترس حذف مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر می‌شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی‌ایستند و از حق طرفداری نمی‌کنند و جانشان را به خطر نمی‌اندازند؛ آن گاه در جهان اسلام فاجعه با شهادت حسین‌بن‌علی(ع) ـ با آن وضع ـ آغاز می‌شود. حکومت به بنی‌امیّه و شاخة مروان" و بعد به بنی‌عبّاس و آخرش هم به سلسلة سلاطین در دنیای اسلام، تا امروز می‌رسد!"8

2. خواص جبهه باطل؛ این عده کسانی هستند که افراد جامعه را به قرآن، به سنّت، به عترت، به راه خدا و به ارزش‌های اسلامی دعوت نمی‌کنند؛ بلکه و در مقابل حق هستند و زیر لوای باطل به خدمت مشغولند. اینها کسانی هستند که امامت را در اسلام به سلطنت و پادشاهی تبدیل کردند و هزار ماه ـ یعنی نود سال! ـ در دولت بزرگ اسلامی، حاکمیت داشتند.

سوم: قبولی و مردودی نخبگان

مهمترین عوامل مردودی9 و قبولی نخبگان را می‌توان چنین برشمرد:

الف) عوامل مردودی نخبگان: از منظر رهبری عوامل ذیل باعث می‌شود، نخبگان و خواصی که برای مدتی حتی مدت طولانی در جبهه حق بودند، از دایره حق خارج شوند و در جبهه دیگر سیر نمایند. به تعبیر رهبری"یک دسته کسانی هستند که خدا به آنها نعمت داد، اما نعمت خدا را تبدیل کردند و خراب نمودند. لذا مورد غضب قرار گرفتند؛ یا دنبال آنها راه افتادند، گمراه شدند."10 از مهمترین عوامل خروج از دایره حق عبارتنداز؛

1. غرب گرایی: وجود آرا و تفکرات مختلف و پراکندگی آن و عدم سازگاری این اندیشه‌ها با مبانی مقدس جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. درایران به جهت پراکندگی و ارتباط با کشورهای دیگر، ورود اندیشه‌ای مختلفی، گاها معارض با اندیشه‌های اسلام، توسط نخبگان، باعث سردرگمی نخبگان می‌شود. اگرچه، وجود آرا و تفکرات مختلف خود به خود یک مشکل نیست، بلکه نشانه تحرک و پویایی است اما زمانی که قرار است علم در خدمت عمل سیاسی قرار بگیرد وجود اجماع نخبگان فکری و ابزاری امری لازم و ضروری است. و این اجماع درجامعه صورت نمی‌گیرد.

2. پایان خود فراموشی و آغاز بحران هویت: نخبگان سیاسی کشور درحرکت به سوی پیشرفت، بجای توجه به غنای فرهنگی ایرانی و اسلامی، فرهنگ ایران و اسلام را به کلی سنتی و عقب مانده می‌‌دانند که هیچ نقطه قابل اتکایی ندارد و برخی دیگر به رغم اذعان به غنای فرهنگی خویش، مرعوب غرب شدند و به اقتباس از آن روی می‌‌آورند.این دسته گرچه درپی اصلاح بودند و تعلقی به ایران و داشته‌های فرهنگی‌اش دارند، اما نسخه درمان عقب ماندگی را در خارج جستجو می‌‌نمایند و خودی آنان درآنجا تعریف می‌شود.

3. عدم تمکین به قوانین و نپذیرفتن قواعد بازی:کسانی که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری به قانون تمکین نکرده و حوادث بعد از انتخابات را آفریدند، در امتحان انتخابات مردود شدند. کسانی که پس از انتخابات قواعد دمکراسی را رعایت نکرده و نتیجه انتخابات را نپذیرفتند و با انجام کارهای غیرقانونی موجب اغتشاش در جامعه شدند، مخاطب بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی هستند.

4. عدم اعتقاد به ولایت و رهبری: عدم اعتقاد به این نیست که شما فقط به ولایت معتقد نباشید، بلکه یک زمانی حاکم اسلامی و دولت اسلامی بناء خوبی را می‌گذارد و خواص بیایند، این بنا را نادیده بگیرند. به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(ص) نظامی را به وجود آورد که خطوط اصلی آن چند چیز بود. در میان این خطوط اصلی، چهار چیز وجود داشت:

الف) معرفت شفّاف و بی‏ابهام؛ معرفت نسبت به دین، معرفت نسبت به احکام، معرفت نسبت به جامعه، معرفت نسبت به تکلیف، معرفت نسبت به خدا، معرفت نسبت به پیامبر، معرفت نسبت به طبیعت. همین معرفت بود که به علم و علم اندوزی منتهی شد و جامعه اسلامی را در قرن چهارم هجری به اوج تمدّن علمی رساند.

ب) عدالت مطلق و بی‏اغماض؛ عدالت در قضاوت، عدالت در برخورداری‌های عمومی و نه خصوصی ـ امکاناتی که متعلّق به همه مردم است و باید بین آنها با عدالت تقسیم شود ـ عدالت در اجرای حدود الهی، عدالت در مناصب و مسئولیت‏دهی و مسؤولیت پذیری.

ج) عبودیّت کامل و بی‏شریک در مقابل پروردگار؛ یعنی عبودیّت خدا در کار و عمل فردی، عبودیّت در نماز که باید قصد قربت داشته باشد،

د) عشق و عاطفه جوشان؛ این هم از خصوصیّات اصلی جامعه اسلامی است؛ عشق به خدا، عشق خدا به مردم؛ محبّت به پیامبر، محبّت به اهل بیت؛ اما سوالی که مطرح است این است که خواص در این پنجاه سال (از زمان پیامبر تا شهادت امام حسین(ع) چگونه شدند که کار به این‏جا رسیدند؟ رهبری معقتداست، علت دورشدند نخبگان، به جهت فاصله گرفتن از این چهار چیز است. "من دقّت که می‏کنم، می‏بینم همه آن چهار چیز تکان خورد: هم عبودیّت، هم معرفت، هم عدالت، هم محبّت.11"

5. توجه به نیروی خارجی و عدم مبارزه با استکبارجهانی: یکی از دیگر ویژگی نخبگان، داشتن اعتماد به نفس و اعتقاد به خود و درون جامعه است. خواص باید به مردم خود اعتماد نمایند، در واقع همان کاری نمایند که امام را حل نمود. "آن بزرگوار به مردم باهمان چشمی نگاه می‏کرد که پیامبران نگاه کرده بودند. پیامبران دنبال آدمهای برجسته و ممتاز نبودند؛ بلکه در پی انسانهای مؤمن و تودة مردم می‏گشتند؛. امام دنبال خواص نمی‏گشت، به توده‏ی مردم دل می‏داد، با آنها حرف می‏زد و با آنها رابطه داشت؛ دل دادن به توده و متن مردم و همان کسانی که سنگین‌ترین بارهای دفاع از انقلاب و کشور بر دوش آنهاست، از ویژگی‌های امام(ره) بود. مردم هم به آن بزرگوار پاسخ مناسب می‏دادند و به همین‏خاطر توانستند این انقلاب را از راههای صعب‏العبور و خطرناک عبور دهند و بگذرانند12" بنابراین اگرخواص حرفی می‌زند که غرب‌زده باشد و حرفی را قبول کند که دشمن گفته باشد، این اشتباه خواهد بود، زیرا دشمن درصدد ضربه زدن به انقلاب است و شما مطمن باشید، که دل دشمن برای ملت ایران نسوخته است."الان شما اگر رسانه‏های دنیا و حرفهای محافل خبری دنیا و محافل سیاسی دنیا را نگاه کنید، می‏بینید همه‏شان ـ واقعاً مثل جنگ احزاب ـ دست به دست هم داده‏اند و دارند فشار می‏آورند"13

6. عدم داشتن بصیرت سیاسی: نخبگان سیاسی باید فهم درستی از مسایل جامعه داشته باشند و در تحلیل های خود باید همه جوانب را لحاظ نمایند که این حرفی را که می‌زنند، آیا به نفع جامعه است یا خیر و در این صورت است که باید تشخیص دهند "بعضی از حرفهای که نباید بزنند، اگر بزنند اشتباه خواهد بود و برعکس" رهبری علاوه براین نکته، بر داشتن بصیرت سیاسی خواص نیزتاکید می‌فرمایند و می‌گویند "یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقایق را بدون تعصب و بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی روشن کنند واین بصیرت را نه تنها در خودشان، بلکه در دیگران هم پدید آورند. آدم گاهی می‏بیند که متأسفانه برخی از نخبگان، خودشان هم دچار بی‏بصیرتی‏اند؛"14 بنابراین رهبری بصیرت را اصلی‌ترین نیاز امروز جامعه عنوان کرده و فرمودند: "اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بلاهایی که بر ملت‌ها وارد می‌شود، در بسیاری از موارد بر اثر بی‏بصیرتی است. نمی‌فهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفی یکهو به نفع دشمن می‌گویند؛ به نفع جبهه‏ای که همتش به گونه‌ای نابودی بنای جمهوری اسلامی است." 15

ب) عوامل قبولی نخبگان سیاسی در عرصه جامعه: از منظر رهبری خواص، کسانی هستند که دردایره حق باقی می‌‌مانند و به تعبیررهبری "یک عدّه کسانی که وقتی نعمت الهی را دریافت کردند، نمی‏گذارند که خدای متعال بر آنها غضب کند و نمی‏گذارند گمراه شوند.16" از مهمترین عوامل باقی مانده در دایره حق می‌‌توان به موارد ذیل اشاره نمود.

1. داشتن سعه صدر: یکی از وظایف نخبگان و خواص داشتن تحمل و تحمل شنیدن انتقادات می‌‌باشد. مخصوصاً زمانی که انتقادات موجود، یک انتقاد منصفانه باشد. رهبری در تاکید بر این مسئله می‌‌فرمایند"البته شما در شنیدن انتقادها سعة صدر داشته باشید. یعنی واقعاً اگر انتقادی منصفانه است، با روی باز بپذیرید. حتّی من می‌خواهم به شما توصیه کنم که تخریبها را هم تحمل کنید."17

2. وحدت گرایی. از دیگر شرایط خواص در این دوره، داشتن وحدت و روحیه برادری و عدم تخریب همدیگراست. اگراین امرصورت بگیرد، نقشه دشمنان خنثی خواهد شد."نخبگان و خواص سیاسی بایستی مراقب کار خودشان، حرف زدن خودشان باشند؛ این خطاب به همة نخبگان است، خطاب به یک طرفِ خاصی، جناح خاصی نیست. همه باید مراقب باشند. همه بدانند این ملت، یک ملت یکپارچه است. وقتی شما متحد بودید، وقتی شما همدل بودید، وقتی شما احساس و ابراز اعتماد به کشورتان و نظامتان کردید، آن وقت این وسوسه‏های خناسان بین‏المللی، این سیاستمداران ظالم، مداخله‏گر، دور از انسانیت، خنثی خواهد شد18" "علاج اصلی، داروی اصلی برای امروزِ دنیای اسلام، داروی "اتحاد" است؛ باید با هم متحد بشوند."19

3. پیروی ازعقل و قانون: یکی ازسفارش‌های مهم رهبری نسبت به خواص، مسئله قانون گرایی و اطاعت پذیری از قانون می‌‌باشد. ایشان معتقداست "آن چیزی که در اختیار عموم و حتّی خواص مردم است و در مسایل عمومی و مشترک و جامع، ملاک عمل می‏باشد، همان چیزی است که تصویب شده است. شما بر طبق این باید عمل کنید. بگذارید دشمنان و بدخواهان نتوانند دربارة انتخاباتی به این اهمیت و عظمت، کمترین حرفی بگویند." 20

4. غفلت نورزیدن: یکی ازتوصیه مهم رهبری به خواص، مسئله توجه داشتن به مباحث حکومت و دولت و عدم غفلت ورزیدن است. "اگر غفلت کردیم، در همان لحظة غفلت، ضربه را خواهیم خورد. دشمن از ضربه زدن و هجمه کردن و توطئه کردن علیه این بساط دینی و اسلامی، هیچ‏وقت منصرف نخواهد شد؛ منتها آن وقتی که ما قاعدة کار را محکم کرده باشیم، دشمن مأیوس خواهد شد. اگرچه در حال یأس هم بتواند، ضربه می‏زند، منتها وقتی امید دشمن از او گرفته شد، طبعاً تلاش و تحرک او هم کم خواهدشد.21." از منظررهبری یکی ازعوامل غفلت، اشتباه فهمیدن مسئله است. ایشان می‌‌فرمایند"بعضی از خواص و بعضی از کسانی که ادعا می‏کنند مسایل کشور یا مسایل سیاسی را می‏شناسند، گاهی اشتباه می‏کنند و غلط می‏فهمند و کج تشخیص می‏دهند و بد عمل می‏کنند. کسانی‏که ادعا می‏کردند مسایل سیاسی ایران را مثلاً از چهل سال پیش آگاهند، گاهی در مسایلِ واضحِ امروز، در می‏مانند. چیزی را که مردم بروشنی می‏فهمند، بعضی از این افرادِ به اصطلاح صاحب‏نظر و فهیم، تشخیص نمی‏دهند! معلوم می‏شود چنین فهمی مشکلاتی دارد و خیلی هم آسان نیست."22

5. دوری از عشرت طلبی و خوش گذرانی: فاصله گرفتن خواص از رفاه‌طلبی و خوش‌گذرانی و عدم فاصله گرفتن آنان ازاخلاق و سجایای انسانی و معنویت و ارزش‌های الهی، از یکی از مباحث مورد تأکید رهبری است. ایشان می‌‌فرمایند."اگر خواص یک کشور ـ یعنی نیروهایی که با زبانشان، با قلمشان، با رفتارشان، با امضایشان، بر روی مسیر یک ملت اثر می‏گذارند ـ میل به سازش و راحت‏طلبی و زندگی مرفه و خوشگذرانی پیدا کنند و از حضور در میدانهای خطر خسته شوند، آن وقت خطر تهدید می‏کند." 23

6. تطبیق با زمان و نیازهای زمان: یکی از وظایف نخبگان این است که درک درستی اززمان خود داشته باشند. این چیزی است که رهبری برآن تاکید بسیاری می‌نماید"بخش دیگری که باید روی آن کار شود، تطبیق با وضع هر زمان است. نه فقط زمان ما، بلکه هر زمان. باید معلوم شود که در هر زمان، طبقة خواص، چگونه باید عمل کنند تا به وظیفه‌شان عمل کرده باشند." 24

7. داشتن امید و توکل به خداوند: یکی دیگرازوظایف خواص، مسئله ایمان و داشتن توکل به خداوند است. رهبری معتقداست "آنچه که مایه پیشرفت است، رسوخ ایمان و امید و اطمینان است. دشمن می‏خواهد این را متزلزل کند. مراقب باشید؛ به خصوص شما خواص، شما مسؤولان، شما روشنفکران، شما گویندگان، شما علمای محترم و دانشگاهیان محترم. ببینید که دشمن می‏خواهد ایمان و امید و اطمینان را متزلزل کند. شما وظیفه‏تان این است که ایمان و امید و اطمینان را مستحکم کنید؛ بقیه کار را خودِ این دین با آن قدرت و این ایمان اسلامی با آن توانایی، انجام می‏دهد." 25

8. اصلاح و خودسازی: یکی از دیگر وظایف خواص، خودسازی خود است و تا این امر صورت نگیرد، اصلاح جامعه و مردم ممکن نخواهد بود. "اصلاح توده مردم، به‏اصلاح زبدگان و نخبگان هر کشور و جامعه بستگی دارد. از پیغمبر پرسیدند زبدگان چه کسانی هستند ـ "قیل یا رسول اللَّه و ما خواصّ امّتک؟" ـ فرمود: "خواصّ امّتی العلماء و الأمراء"؛ دانشمندان، روشنفکران، آگاهان، امرا و زمامداران، خواص و نخبگان امتند... اگر در جمهوری اسلامی، مسؤولان، زبدگان و نخبگان ـ اعم از علما و امرایشان ـ به این حقایق توجّه و خویشتنداری کنند؛ خود را اسیر هواها و هوس‌ها و مطامع دنیوی نسازند؛ جاذبه‏های گمراه کننده دنیا آنها را مفتون خود نکند؛ ارعاب و تهدید دشمنان، آنها را از میدان خارج نکند و در اراده آنها تزلزلی به‏ وجود نیاورد، هیچ قدرتی نخواهد توانست عزم و اراده عظیم ملی را که در این کشور وجود دارد، اندکی مخدوش کند." 26

نتیجه

نخبگان سیاسی و خواص از منظر رهبری، باید در بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی جامعه و افزایش حس مسئولیت و مشارکت مردم به ویژه جوانان در امور سیاسی و به طور کلی توسعه سیاسی تأثیر زیادی داشته باشند. احترام متقابل، محاسبه‌گری، عقلانیت، توجه به زمان و فرصت‌ها، آینده نگری، شفافیت دقّت، حساس بودن به آینده خویش و جامعه، داشتن استعداد همکاری، توان تسلط بر احساسات، داشتن روحیه علمی و مطالعاتی و آمیخته بودن با قانون و آزادی، از مهمترین فاکتورهای است که نخبگان سیاسی باید همواره به آن توجه داشته باشند.

از دیگر آموزه‌ها و محورهای مدنظر در منویات امام راحل و مقام معظم رهبری می‌توان به: قیام و حرکت برای خدا، اخلاص، خودباوری، اعتماد به نفس، ساده زیستی، خدمت به مردم، قاطعیت در برابر دشمنان اسلام، دفاع از هویت اسلامی و بومی، دفاع از حق، تلاش برای استقرار آزادی و عدالت، مبارزه با استبداد و استعمار و انجام تکلیف الهی و همگرایی و تعامل سازنده، اشاره کرد.

1. بیانات در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) / عوام و خواص 1375/3/20.

2. همان

3.همان

4. همان

5. همان.

6. همان

7. همان

8. همان

9. این انتخابات برخی خواص را مردود کرد و برخی جوانان هم که با صداقت و سلامت وارد میدان شده بودند در مواردی اشتباه کردند.

10. بیانات مقام معظّم رهبرى در خطبه‏هاى نمازجمعه تهران 18/2/1377.

11. همان.

12 سخنرانى در مراسم بیعت امام جمعه ونمایندة ولىّ‏فقیه و قشرهاى مختلف مردم سمنان، ائمة جمعه و قشرهاى مختلف مردم کرج، شیروان، قوچان، کازرون و جمعى از بسیجیان نیشابور:1364./4/4

13. دیدار رئیس‏جمهوری و اعضاى هیئت دولت 2/6/1378.

14. در جمع اعضای دفتر رهبری، 5/5/1388

15. همان.

16. بیانات مقام معظّم رهبرى در خطبه‏هاى نمازجمعه تهران‏ 18/2/1377.

17. دیدار رئیس‏جمهوری و اعضاى هیئت دولت 2/6/1387.

18. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوة قضائیه7/4/1388.

19. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار کارگزاران نظام: 17/1/1386.

20. سخنرانى در دیدار با مسؤولان دفاتر نهضت سوادآموزى، رئیس و جمعى از مسؤولان ادارات شهربانى، جمعى از ناظران و اعضاى هیأت نظارت شوراى نگهبان و هیأت اجرایى در انتخابات مجلس خبرگان و مسؤولان وزارت کشور، به همراه گروهى از مردم استان لرستان و شهرهاى آبادان، لاهیجان و شوشتر: 4/7/1369.

21. سخنرانى در مراسم بیعت ائمه‏ى جمعه‏ى سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان:‏12/4/1368.

22. سخنرانى در دیدار با اقشار مختلف مردم آباده، شال و تاکستان، هرسین و صحنه، بویین‏زهرا، سلماس، کنگان، چالوس، گرمسار، بیدگل و آران کاشان: 22/6/1368.

23. متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع بزرگ عزاداران در صحن مطهر امام خمینى(ره)14/3/1379.

24. بیانات در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) / عوام و خواص 20/3/1375.

25. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع): 10/4/1378.

26. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث‏: 2/7/1382.

 


 نوشته شده توسط عماد در پنج شنبه 89/9/25 و ساعت 6:27 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

دیدسیاسی
عماد
آن کسی که برای انقلاب برای امام برای اسلام کار می کند به مجردی که ببیند حرف او حرکت او موجب شده است که یک جهت گیری ای علیه این اصول بوجود بیاید فوراً متنبه می شود. چرا متنبه نمی شوند؟ وقتی شنیدند که از اصلی ترین شعار جمهوری اسلامی -(استقلال ،آزادی ،جمهوری اسلامی) - اسلامش حذف میشودباید به خود بیایند باید بفهمند که دارند راه را غلط میروند اشتباه میکنند باید تبرَی کنند.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 69297
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
موسیقی وبلاگ من